نگاتیوهای سوختهی فیلم، صفحههای خطخوردهی موسیقی، ورقهای تاخوردهی کتاب و آهنی که زنگ نمیزنه
…
continue reading
1
The Pink Postiche's Deception | فریب کلاهگیس صورتی
58:02
58:02
Spill senere
Spill senere
Lister
Lik
Likt
58:02
تقصیر خودته؛ بندازش گردن من... . Created by: Ehsan Ahani Graphic Design: Sepehr Omidvaar
…
continue reading
1
The Burnt Coupon of the Glee Agency | کوپن سوختهی بنگاه شادمانی
47:44
47:44
Spill senere
Spill senere
Lister
Lik
Likt
47:44
صبح، مردم دخترک را پیدا کردند؛ لبخند بر لب در حالی که یخ زده و اطراف تن کوچکش پر از کبریتهای سوخته بود. همه خیال میکردند که او کوشیده تا خود را گرم کند؛ ولی نمیدانستند که چه چیزهای جالبی را دیده ...و با چه لذتی از میانشان رفته است . Created by: Ehsan Ahani Graphic Design: Sepehr Omidvaar
…
continue reading
1
Morning Compromise with the Chainsaw | مصالحهی صبحگاهی با ارهبرقی
47:56
47:56
Spill senere
Spill senere
Lister
Lik
Likt
47:56
میدونم بیفایدهست؛ آمادهی روبهرو شدن با این جهان کار آسونی نیست ...اما من میخوام پنج دقیقه بیشتر بخوابم . Created by: Ehsan Ahani Graphic Design: Sepehr Omidvaar
…
continue reading
1
Respiratory Tract of the Mummy | مجرای تنفسی مومیایی
39:00
39:00
Spill senere
Spill senere
Lister
Lik
Likt
39:00
به رطوبت نم چوب تابوت که عادت کنی بیرون رفتن سخت میشه. اتاقت که اندازهی قدت باشه جهان خیلی ترسناکتر به چشمت میآد. با خودت میگی فردا شاید روز خوبی برای تماشای آسمان باشه، از امروز فرار میکنی؛ خیالت راحته که فردا همیشه فرداست. جنس بهانه هم همیشه جوره: باندپیچی شدی. پای رفتن نداری؛ چون خودت خواستی که ببندیش... . Created by: Ehsan Ahani Graphic D…
…
continue reading
1
Breaking the Nō Theatre Mask | شکستن نقاب نمایش نو
39:49
39:49
Spill senere
Spill senere
Lister
Lik
Likt
39:49
کوچکتر که بودی آسون بود. ازت که میپرسیدن "اسمت چیه؟" به سادگی و آسودگی جواب میدادی؛ پاسخ دیگهای در کار نبود که انتخاب رو سخت کنه. حالا که اسمت رو بهشون گفتی، سوالی که تا بزرگ شدنت براش صبر کردن رو میپرسن: تو کی هستی؟ نمیدونی چی باید بگی چون خیلیها هستی؛ شاید حتی هر روز یک نفر متفاوتی. با خودت فکر میکنی درستتر این بود که بپرسن: تو "کدوم" ه…
…
continue reading
1
The Silver Negative of Memory | نگاتیو نقرهای خاطره
1:15:35
1:15:35
Spill senere
Spill senere
Lister
Lik
Likt
1:15:35
از تصویر مجازی آینهها خوشم نمیآد؛ هر بار که بخوام خودم رو تماشا کنم یه بلیت میگیرم و منتظر میمونم تا آپارات روشن بشه و یک فیلم، روی پرده تصویر حقیقی خودم رو بهم نمایش بده... . Created by: Ehsan Ahani Graphic Design: Sepehr Omidvaar
…
continue reading
سامورایی میگه زنش از راهزن خواسته که بکشدش تا احساس گناه نکنه. زن میگه به شوهرش التماس کرده که ببخشدش و درخواست کرده بابت خطاش کشته بشه. راهزن میگه پس از این که سامورایی رو کشته، زن فرار کرده. دادگاهی که نمیبینیم داستان همهی آدمها رو میشنوه؛ هر کسی داستان خودش رو داره اما کسی هنوز داستان سرباز رو نشنیده... . Created by: Ehsan Ahani Graphic D…
…
continue reading
1
Crimson Mirage of Galatasaray | سرخسراب گالاتاسرای
54:14
54:14
Spill senere
Spill senere
Lister
Lik
Likt
54:14
رنگ داره از صورت دنیا میپره. بارون هم دیگه زورش به شستن خاکستری خیال آدما نمیرسه. به هر مرزی که پناه میبریم سایهی ابر سیاه گناه بالای سرمونه. چه سرسبز بود درهی ما. حالا اما چیدن یه سیب سرخ هم شده از جنس بلورین و شکستنی آرزو. از خودمون فرار میکنیم به این امید که خونهمون رو پیدا کنیم. خونهی رنگی نقاشی بچگی اما هنوز توی همون درهست.. . Created…
…
continue reading
1
Abandoned Shore's Scarecrow | مترسک ساحل متروک
14:33
14:33
Spill senere
Spill senere
Lister
Lik
Likt
14:33
آخرین باری که مخاطبش بودم و نه دیگه حتی از نوع خاصش؛ گفت: "من صبح که از خواب پا میشم، دلم میخواد کسی نباشه باهام حرف بزنه میخوام از خونه که میرم بیرون، کسی منتظر نباشه برگردم دل کسی تنگ نشه واسم؛ کسی منو نخواد..." حق داشت که خواستن کسی رو نخواد اما نمیتونه برای شنهای ساحلی تکلیف تعیین کنه که جز دلتنگی بذری به دلشون جوونه نمیزنه... . Created…
…
continue reading
هر چی پیادهرو شلوغتر میشه بیشتر احساس تنهایی میکنم. هر کسی تنهاییش رو با خودش آورده؛ و همهتنهاییا نه فقط با من، که با هم رفیقن. آدما سرشون رو پایین انداختن و تظاهر میکنن که درگیر تماسهای بیپاسخن. ولی از پشت تلفن یواشکی چشمشون به قیر و آسفالته. به سنگفرش و سیمان. هر کسی پی ِ رد پای گمشدهی خودشه. دنبال نقش یه خاطره که شهرداری نمیتونه پ…
…
continue reading
.لباسی که توی عکس تولد سه سالگیم تنمه، هنوز اندازهست .هنوز ساکن خونهای هستم که بیست سال پیش جلوی یه اتوبان ایستاد و خرابش کردن .خوزه مورینیو پسر دایی بابامه و هنوز سرمربی اینترمیلان .کسی هنوز نمیدونه ماسک چیه و مهمونیها شلوغتر از همیشهن ...ابراهیم میگه: "من هنوز خواب میبینم که این خودش غنیمته." و من به این غنیمت مشکوکم . Created by: Ehsan …
…
continue reading
بعد از "سونات مهتاب" بتهوون، "تو که نیستی" شهره پخش میشه؛ توی کتابخونه "جنزدگان" داستایوسکی تکیه داده به "جسدهای شیشهای" کیمیایی؛ دیسک بلوری "یک عصر پاییزی" ازو و "مدمکس: جادهی خشم" جورج میلر در طبقهی زیرین میز تلویزیون همسایهی هم هستن و صدای زنی در گوشم میپیچه که چهقدر "بیسلیقه"ام . Created by: Ehsan Ahani Cover Design: Sepehr Omidvaa…
…
continue reading